Monday, January 22, 2007

من اصلاً بلد نیستم وبلاگ بنویسم......اینجا فقط مینویسم چون خالی میشم......چون علی آدرسمو تو وبلاگ آرین گذاشته میدونم خیلی ها شاید اینجا رو بخونن ....... پس میخواستم بگم : کسایی که اینجا رو میخونن بدونن که اینجا فقط مال دل خودمه ....اگه بد مینویسم.....! ببخشید.
راستش نمیدونم چرا .. ولی احساس میکنم حرفایی که توی بلاگستان زده میشه رو آرین میبینه ... واسه همین دلم میخواد هر روز بیام اینجا و بهش بگم که خیلی دوستش دارم..... بگم بر خلاف حرف دیگران که میگن انسان غمهاشو فراموش میکنه ..... من تمام سعی خودمو میکنم که این خصوصیت رو در مورد اون تو خودم از بین ببرم.....البته سعی نمیخواد چون هر چی میگذره سخت تر میشه ..... دلم بیشتر براش تنگ میشه .... و بیشتر احساس میکنم که خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم دوستش دارم... ممکنه توی ظاهر سعی کنم که رفتارمو جوری نشون بدم که یعنی میتونم فراموشش کنم ولی........... الآن دقیقاً اندازه روزهایی که پیشمون نیست شبها نمیخوابم .... شبهای اول با قرص میخوابیدم که بیاد تو خوابم ولی وقتی دیدم نمیاد دیگه نمیخورم ....تا صبح یا تا هر وقت که خوابم نبره باهاش حرف میزنم ......امشب میخوام بهش بگم دعا کنه واسه باباش که بتونه گریه کنه .... واسه مامانش که بتونه کمتر غصه بخوره ..... و واسه من که بتونم دوریشو تحمل کنم.... بقیه رو نمیدونم چی میخوان ولی واسه همه اونایی که خیلی دوستش دارن دعا کنه ......... و بدونه که تا آخر عمرم همیشه خیلی دوستش دارم

5 comments:

Anonymous said...

Elnaze khoob va mehraboon aslan nemitoonam chizi begam keh delet ro aroom koneh chon midoonam keh in mosibat kheili bozorge .faghta mikham behet begam keh yeki hast intarafe donya keh har rooz ba didane akshaye Aryan va neveshtehaye baba va ameye Aryan ashg mirizeh. manham ba taghazai keh az khoda kardi kamelan movafegham . vali moteassefaneh yeki az golhaye ghashange weblogestan par par shod va manham az khoda mikham keh nazare lotfesh ro az hichkas darigh nakoneh. beh khosoos az shoma khanevadeye daghdar.

Anonymous said...

فقط خواستم بگم دوباره با خوندن اینجا اشکهام سرازیر شد...چقدر جای ارین کوچولو خالیه...چقدر حیف شد...خیلی حیفه...خیلی
تاسفم پایانی نداره...هرچی بگم کمه:(((

Anonymous said...

چه عمه مهربونی از نوشته هاش می شه اینو فهمید که دلش چقدر زلاله ، خوابت زیبا بود ، یکی به فرشته های معصوم اضافه شد سفید پوش و سبکبال ، برات صبر ارزو می کنم

Anonymous said...

از خدا بخواه واسه خودت و بقیه من هم تا میتونم دارم دعا میکنم خدایا به اندازهاین غم بزرگ صبر بده خدایااااااااااااااا

Anonymous said...

عمه الناز عزیز خدا حتمن به شما صبر داده و میده.دعا میکنم پدرش بتونه گریه کنه و مادرش بتونه تحمل کنه...........